Monday, November 12, 2012

کابالا

در مراکز آموزش کابالا، اسرائیل را می‌پرستند

بخش‌هایی از خاطرات یکی از فریب‌خوردگان مراکز آموزش کابالا که در منطقه نیز فعال هستند گوشه‌های تاریکی از نحوه آموزش در این مراکز را افشاء می‌کند.


به گزارش موسسه راهبردی دیده‌بان، وی که مدت طولانی در این مراکز به یادگیری کابالا پرداخته، با انتشار خاطراتش به افشاگری در خصوص جادوی صهیونیستی کابالا پرداخته است.
وی در بخشی از خاطراتش پشت پرده این مراکز را چنین بازگو می‌کند: «مجبورم باورهای شیطانی‌شان را دوباره به یاد‌آورم و حتی دروغ‌ها و ادعاهای آنها را به یاد آورم که یادآوری آن بسیار تلخ است من دوست داشتم همه اینها را کیلومترها از ذهن و قلبم پاک کنم. تنها کاری که موسسات آموزش کابالا و کارکنان آنها انجام می‌دهند به وجود آوردن مشکلات ذهنی است.


بعد از آموختن پنج درس اول، برای ساعت‌ها بی‌اختیار در شب گریه کردم بدون اینکه بدانم چرا، آنها توضیح درستی در مورد این مسائل به من نمی‌دادند. آنها این حالت را که تحت تاثیر (جادوی) تمرینات انجام می‌شد را "دروازه اشک‌ها" می‌نامیدند. بعد از ساعت‌ها درس شما می‌دیدید که در دام آنها گیر افتادید. وقتی به گذشته نگاه می‌کنم این تجارب بسیار ترسناک بود با وجود آنکه در ابتدا تجربه جالبی به نظر می‌رسید. حتی احساس محبت و بخشش از طرف خالق می‌کردم کسی که می‌بایست مرا به "لذت محض" برساند. من احساس ضعف می‌کردم به بیان کابالا هنوز یک "خدا" نبودم. مسخره به نظر می‌رسد.


من هرگز در اسرائیل نبودم اما با دیگر شاگردان در آنجا مرتبط بودم و از طریق ایمیل و تماشای تصاویر ارسالی و پیغام کوتاه با اعضاء موسسه در آنجا در تماس بودم. آیا می‌توانید ترس و وحشت کسی را تصور کنید که مجبور است در ساعت 3 صبح برای به اصطلاح «جذب کردن نور اصلاح‌گر» بیدار شود و اورادی را برای سه ساعت تمام بخواند که حتی نمی‌تواند بفهمد چیست. به امید این که روزی به «مقام خدایی» برسد!!! نوشتارهایی که توسط کابالیست‌های ناشناس سال‌ها پیش نوشته شده است.


در حالی که هیچ توضیحی در مورد تمرینات، تعالیم و آنچه که باید بخوانی نمی‌دهند. هیچ پاسخی نمی‌شنوی مگر صحبت‌هایی که از دیگران می‌شنوی. همه سؤال‌ها با این جواب پاسخ داده می‌شود: "ایمان بالاتر از دلیل است"، اما ایمان به چه؟ ایمان به باوری که روسای کابالا برای من می‌سازند که من "خدا" خواهم شد. آنهم با خواندن مهملات؟ آنها در جواب می‌گفتند تشکیلات موجود است تا مغز تو را اصلاح کند.


پس از شب اول من مطالعه را ادامه دادم. در زمان‌های خاص تمرین گاهی مجبور بودیم که تصاویر را به صورت مستقیم از اسرائیل بببینیم و استادی صحبت می‌کرد این ارتباط مستقیم با اسرائیل مورد نیاز بود آنها به ما می‌گفتند این باعث کسب "نور بیشتر برای بازپروری" و "ارتباط همه نقاط قلب در یک زمان" می‌شود که از اهداف کابالا است. این سوال برای من مطرح بود که آیا خالق کیهان نیاز دارد که ما در یک ساعت بخصوص و به طور مستقیم تمرکز کنیم.


من هر روز می‌بایست به صدا‌ها گوش کنم، حتی در ‌حالی که به خواب می‌رفتم شبانه‌روز تلاش می‌کردم تا به اصطلاح به "تعادل ساختاری" برسم. در طی تمرینات احساس کردم از همه کس و همه چیز متنفر شده‌ام. حتی در نتیجه انجام تمرینات، همه چیز به شکل توهمی در ذهن و فکرم متصور می‌شد مثلاً وقتی شما از فیل صحبت می‌کردید تصویر‌ی عجیب، کج و معوج از فیل در ذهنم شکل می‌گرفت. من هرگز مشکل عقلی یا ذهنی نداشتم و حتی مشکلاتم بعد از جدا شدن و با مدتی زمان برای همیشه بر طرف شد. حالا فردی اجتماعی هستم بر‌خلاف زمانی که در حال یادگیری کابالا بودم و کاملا آشفته بودم هر کس دیگری هم این مشکلات را تجربه می‌کرد مانند من می‌شد.


کم‌کم وضع حتی بدتر هم شد تمام چیزی که می‌خواستم این بود که در قلب و ذهنم بتوانم از آنها دور شوم. در مقابل این همه هزینه مالی و جانی و فکری که متحمل شده بودم. در آن زمان از همه چیز تنفر داشتم حتی از این موضوع لذت می‌بردم. همه چیز را مانعی در برابر خدا شدنم می‌دیدم متوقف کردن ذهن و روان از اهداف ادعایی آنها در کابالا بود. وقتی که تو نمی‌توانی آنچه که واقعی است را از آنچه واقعی نیست تفکیک کنی، همه چیز غیر طبیعی می‌شود به همین خاطر بسیاری از افراد در جلسات تمرین غش می‌کنند که البته در کتاب‌ها صحبتی از این موضوع نمی‌کنند ولی کسی که در جلسات تمرین حضور دارد بسیار با آن روبرو می‌شود. ولی اجازه ضبط این تصاویر را نمی‌دهند.


در جلسات تمرین همیشه افراد بدبختی انتخاب می‌شوند که قربانی چنین آزمایشات وحشتناکی شوند. این بیچارگان فکر می‌کنند که به دنیای روحانی وارد شده‌اند. در کابالا تجربه روحانی وجود ندارد همش جهنم است. وعده خدا چیزی نیست جز "هویج جلوی الاغ". در کابالا اعتقاد بر این است که همه مردم بالاخره یک روز به درجه خدایی می‌رسند و اسرائیل در این مراکز همیشه مثل یک بت مورد پرستش قرار می‌گیرد. آنها می‌گفتند کسی که در این فرقه است در بالای هرم روحانی کیهان است.»

1 comment: